یه زمانی برنامه ی کاریم یه مقدار دیر تر شروع می شد . برنامه ریخته بودم صبح بعد نماز یه تعقیبی ، دعایی ، مناجاتی انجام بدم . و این که بشینم و "تفکر" کنم و گاهی توی وبلاگ بنویسمش . اون موقع ها وضعم خیلی بهتر بود . اما حالا که برنامه هام تغییر کرده و صبح باید زودتر برم بیرون . از اون طرف شب ها هم که نمیشه به این زودی خوابید ، عملا این برنامه ی بعد از نماز صبحم منتفی شده . و احساس می کنم ریشه ی این سلوکِ مرده از همین جاست .

این که فراموش کردم چی مهمه ، چی مهمتر ! خیلی برنامه ها دارم که به نظرم میاد مهمه اما یه برنامه ی خلوتِ این شکلی از همه ی اونا مهم تره . چون که ضامن استمرار و استقامت توی بقیه ی برنامه هاست .

حالا هم که نشستم به نوشتن این متن ، غصه ای مهمتر از دیر رسیدن به محل کار دارم . و الا الآن باید توی راه می بودم .

بشینم فکر کنم ببینم می تونم یه زمان جایگزین پیدا کنم ؟؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه های پیام نور دنیا رو خلاصه کنیم خدمات اخذ ویزا، مهاجرت و پناهندگی وبلاگ تیم ربات سازی CLi آموزش کامپیوتر و نرم افزار های آفیس. بازرگانی همراهان پیشرو تجارت دلنوشته‌های محیا سفر با تو Duane